باسمه تعالی
« چه جنگ باشد و چه نباشد راه من و تو از کربلا می گذرد باب جهاد اصغر بسته شد؛ باب جهاد اکبر که بسته نیست».
* شهید سید مرتضی آوینی*
***
اگر در جمله فوق نگرشی سطحی داشته باشی، می گوئی بالأخره روزی چه در جنگ و چه در سفر عادی باید سفر کربلا اختیار کنی و با توسل به امام حسین علیه السلام در جهاد اکبر شرکت کنی. اما گویا مفهوم این عبارت بسی عمیق تر از چنین تصوری است. چرا که جهاد اکبر رابطه ای تنگاتنگ با کربلا دارد.
در کربلا هم جهاد اصغر بود و هم جهاد اکبر. کشته جهاد اصغر که راه سرخ را طی کرده شهید است و زنده. « وَ لا تقولوا لِمَن یُقتَََلُ فی سَبیل اللهِ أمواتاً بل أحیاءٌ عندَ ربِّهم یُرزَقون». اما کشته جهاد اکبر که راه سیاه را طی کرده نابوداست. کشتگان کربلا در جهاد اصغر 72 تن بودند اما در جهاد اکبر 18 هزار تن
آنگاه که حسین علیه السلام فرمود:« در این تاریکی شب هر کس که می خواهد برود، برود»، هر که رفت باخت و عاقبت خویش را تباه کرد. آنگاه که فریاد «هَل مِن ناصِرٍ یَنصُرُنی» حسین علیه السلام بلند شد، هر آنکه پاسخ نداد، کشته جهاد اکبر گشت. پس وای به حال او! به هر حال باید کشته شوی. حال خود می توانی انتخاب کنی که در راه سرخ کشته شوی یا در راه سیاه.
آری کربلا صحنه امتحانی بود برای اصحاب امام حسین علیه السلام. آنان که نفس خویش را کشتند، یزیدیان را هم کشتند و اگر کشته شدند هم زنده اند و «عند ربهم یرزقون » هستند. زیرا «إحدیَ الحُسنَیَین» را انتخاب کرده اند. اما آنان که نفس خویش را نکشتند، قبل از آنکه دست یزیدیان به آنها رسد، نفسشان وجدان آنها را کشت. فلذا ظالم کشته شدند، نه مظلوم. « فَظَلَموا أنفُسَهُم...».
« با علی در بدر بودن شرط نیست ای برادر نهروان در پیش روست».